آینه بندان

ماه بالای سر تنهایی است...

۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

به بهانه : یک نامه نه چندان جدید

رضا داوردی اردکانی ،قبل از هر چیز انسان مهمی است ؛ فیلسوفی که فلسفه خشک را از "قفس"ه ی کتابهای ضخیم و خاک خورده ، تا پر تنش ترین مسائل روز کشانده است و با عینک ویژه خودش به مسائل ما نگاه میکند ؛ از مصائب  توسعه نیافتگی تا پدیده روشنفکر مذهبی تا نسبت فلسفه با سیاست و .... همه از مسائلی است که استاد بازنشسته دانشگاه تهران به آنها و در آنها نظر دارد. اما نکته جذابی که درباره ایشان برای شخص بنده وجود دارد ، آشنایی ایشان با شعر به ویژه شعر معاصر است .  از کتاب شاعران در زمانه عسرت که بگذریم ، در گفتگوها و مقدمه های ایشان هم میتوان به انس و الفت ایشان با شعر شاعران معاصرا پی برد. موضوعی که کمتر میتوان نمونه دیگری برای آن در بین دیگر فیلسوفان زمانه ما مشاهده کرد.

اما امروز نامه ای از ایشان یافتم به دکتر شفیعی کدکنی که پارسال به بهانه خواندن کتاب "پیر پرنیان اندیش" که همان کتاب معروف خاطرات سایه است نوشته شده است.نامه شامل نکات مهمی است که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حسین سامانی

کتاب خوانه(1) : بوی جوی مولیان

همین اول کار کتاب معرفی میکنم ؛ آن هم یک کتاب شعر از یکی از بهترین شعرای روزگار ما.


شناسه:

بوی جوی مولیان ، محمدرضا شفیعی کدکنی ، نشر سخن.

توضیحات هم در ادامه مطلب!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین سامانی